خوب اومدم که داستانه دیگیی رو شروع کنم..............
ولی خود مونیا عجب قرار وبلاگی بود از بس هوا سرد بود که همگیمون یخ زده بودیم جایه خیلی از دوستان اونجا خالی بود ولی خوب اشکال نداره به امید خدا توو قراره بعدی همدیگرو ملاقات میکنیم........
خوب اینم از قسمت اول داستان ما ......................


از کنار هم گذشتیم بدون آن که وسوسه شناخت یکدیگر و تردید از آنچه که اغلب مردم نامش را سرنوشت می گذارند، باعث شود کمی تعلل به خرج دهیم .فکر می کنم پنج ، شش سالی بود که به آن پارک نرفته بودم و حالا فرصتی پیش آمده بود تا علی رغم گرمای نفس بر آغازین روزهای تابستان ، آن هم ساعت هفت و پانزده دقیقه شب ، کمی از سبزی مناظر و لطافت گلها بهره ببرم و از لحظات تنهایی و دوری از دل مشغولی هایی که پیش آمده استفاده کنم .نزدیک استخر، آنجایی که چند قوی زیبا بال و پر در آب می شستند و با بازیگوشی های خود دل ناظران را ازتماشای پاکی ، زیبایی و طراوت طبیعت خدادادی می بردند، او از کنارم گذشت و من به قدر پلک برهم زدنی دیدمش . وضع سروظاهرش به وضوح نشان می داد که از چیزی فرار می کند و بدتر آن که خمار بود. ناخواسته رویم را برگرداندم . نه از روی عادت برای فرار از دیدن رنج و فلاکت یک شهروند همجنس ، بلکه به این خاطر که نمی خواستم او را با نگاه های پرسشگرانه و احیانا دلسوزانه خود دچار بغض و بیزاری از خودش کنم . من گذشتم واو نیز از کنار من . پس از آن دقایقی را زیر درختان سرو و چنار پارک ، به وقت کشی گذراندم . نمی خواستم آن زمان را با اندیشه چیزی جز لذت بردن از طبیعت آنجا بگذرانم . به بازی بچه ها نگاه می کردم . کودکی شیطان نردبان سرسره را گرفته بود و بالا می رفت و در همان لحظه سه نفر جلویی اش غر می زدند که زودتر بجنبد وکودک برای آن که حالشان را بگیرد، قبل از سرخوردن بچه جلویی ، دو دستش را از اطراف سرسره رها کرده و بافشار و شتاب بسیار، دوستش را از جا کنده و با خود به پایین کشاند.بچه جلویی که معلوم بود از بلندی هراس دارد، مدام جیغ می زد و بعد ناگهان یک قدم مانده تا زمین با سر روی ماسه نرم زمین بازی غلت خورد.صدای گریه کودک با فریاد مادرش که آن سوتر مشغول حرف زدن با خانم کنار دستی اش بود، در هم آمیخت .لحظه ای بعد مادر آغوش مهربانش را بر روی کودک آسیب دیده اش باز کرد و بچه بیشتر از آن که از درد سر وپایش بنالد، به خاطر پاسخ به عطش محبت در درونش ، خود را بیش از پیش درآغوش مادر رها کرد.خنکای نسیم پارک با فریادهای ناگهانی چند زن آن سوتر مرا از چرت کوتاه عصر آن روز گرم جدا می کرد. خودرا جمع کردم ........
ادامه دارد...........................................


                           
نظرات 25 + ارسال نظر
دريا جمعه 21 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 11:40 ب.ظ http://daryadarya.blogsky.com

اول.... منتظرم بقيشو بخونم.

بهار جمعه 21 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 11:58 ب.ظ http://nar1.persianblog.com

salam..khyle ghashang bod on dastane paini ke harf nadasht..montazere edame hastam bye

ناتاشا شنبه 22 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 12:54 ق.ظ http://natashaa.persianblog.com

زيبا بود......... بازم ميام باقيشو بخوانم.......... راستی اين نقاشی فوقالعاده هست.

پرهون شنبه 22 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 01:04 ق.ظ http://parhoon.blogsky.com

سلام...
بلاگت محشره....

قرار شنبه 22 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 07:21 ق.ظ http://1st-gharar.blogsky.com

سلام !
جبران شد!
موفق باشی

شهاب شنبه 22 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 12:16 ب.ظ http://amirshahab.persianblog.com

سلام. اینطوری نمیشه نظر داد باید بقیشو بخونم... پیروز باشی.

ناز خانوم شنبه 22 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 09:22 ب.ظ http://nazkhanum.blogsky.com

جالب به نظر می اد

مشمولک شنبه 22 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 09:47 ب.ظ http://mashmolak.blogsky.com

هاله شنبه 22 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 10:22 ب.ظ http://tanhayee.persianblog.com

سلام رفیق*اولین باره میام اینجا ،ازهمه خوشگل تر این قلب اس که خیلی باحاله،به تنهایی منم سر بزن!

کیان شنبه 22 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 11:36 ب.ظ http://www.tardidha.blogsky.com

سلام بر دوست عزیز ممنون از اینکه منت گذاشتی علاوه بر سرزدن من را هم با صحبتهایت خوشحال کردی از نوشته هایت لذت بردم

[ بدون نام ] یکشنبه 23 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 08:57 ق.ظ http://estekhdam.blogsky.com/

سلام.خیلی وبلاگ قشنگی داری.بهت برای سلیقه خوبت تبریک میگم.ازاینکه به وبلاگم سرزدی ممنون.

Chat___Master یکشنبه 23 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 11:23 ق.ظ http://Chat-Master.Co.Sr

سلام
خسته نباشی.
وبلاگ عالی داری.
کلی حال داد به من.
اگه مایلی با هم تبادل لینک داشته باشیم.
یک سری به ما بزن.
موفق باشی.

پارسا یکشنبه 23 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 12:24 ب.ظ http://pesaretanha.blogsky.com

سلام . هم قالب خیلی قشنکی داری و هم سلیقه نوشتاریت قشنگه اما این صدای قلب ... یه جوریه دوست دارم سریع ببندمش. بد طوری قلب من رو هم میلرزونه اینو جدی میگم.

از اینکه به ما سرزدی تشکر میکنم.

موفق باشی.

پــارســا

بهروز وثوق یکشنبه 23 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 12:37 ب.ظ http://vosogh.blogsky.com

سلام
بلاگ قشنگی داری داستانتم زیبا بود
به من هم سر بزن خوش حال می شم

حمید هکر یکشنبه 23 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 09:23 ب.ظ http://t.blogsky.com

سلا عزیز کی رو می خواستی تا هکش کنم پی ام بده تا بهت جوابشو بدم اگر هم موافقی تبادل لینک کنیم .

مینا یکشنبه 23 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 09:39 ب.ظ http://mina123.blogsky.com

سلام
ممنونم که بمن سر زدید...بازم از این کارا بکنید خوشحال میشم...در ضمن قلم گیرایی دارید و خیلی خوب میویسید ...تبریک میگم بهتون...

ایشالا همیشه موفق باشید.

بهار دوشنبه 24 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 12:13 ب.ظ http://nar1.persianblog.com

salam.. taghire jalebe be weblaget dadi..moafagh bashi bye

محمد دوشنبه 24 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 03:23 ب.ظ http://maktabzaynab.blogsky.com

سلام ممنون از اینکه به من سر زدی شما وبلاگ بسیار خوبی داری استفاده کردم امیدوارم موفق باشی
یا علی

مجتبی دوشنبه 24 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 04:46 ب.ظ http://www.gharibane.tk

سلام
به خاطر مطالب خوبت بهت تبریک میگم
اگه کارتم تموم نشد لوگوی وبلاگت رو به وبلاگم اضافه میکنم
چون کارات زیباست
شما هم اگه خواستی لوگوی من رو اضافه کن

عزیز دوردونه دوشنبه 24 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 06:46 ب.ظ http://azizdordouneh.blogsky.com

عجب وبلاگی داری هالاو جان بهت لینک دادم فعلا

سرمه دوشنبه 24 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 09:51 ب.ظ http://avayeatash.blogsky.com

سلام هالاو جان....خیلی قشنگ می نویسی واقعآ تبریک می گم..تو که این داستانو به این قشنگی نوشتی اگه اون خاطراتت از کلمه عشق رو بنویسی حتمآ دیگهه غوغا می کنی!! وبلاگت هم بسیار زیباست عزیز...بذار وبلاگم جا بیفته..حتمآ بهت می لینکم !!موفق باشی

عزیز دوردونه سه‌شنبه 25 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 03:02 ق.ظ http://azizdordouneh.blogsky.com

آپدیت نمیکنی ها :))))))

علیرضا*شب بارانی* سه‌شنبه 25 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 06:38 ق.ظ http://rainynight.blogsky.com

سلام عزیزم / غم از تو دور باد

کفتر چاهی یکشنبه 30 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 07:12 ق.ظ http://kaftar.blogsky.com

قشنگ بود و تلخ...واقیت هم همیشه تلخ است...ممنون از اینکه به من سر زده بودی...ببخش که دیر اومدم..گرچه دیر اومدن مهم نیست..همیشه اومدن مهم تره!! راستی قالب بلاگت خیلی نازه...بای

فرید شنبه 6 دی‌ماه سال 1382 ساعت 06:09 ق.ظ http://bbcpersin.com/shabehaftom

سلام من به دنباله کسی میگردم
من ستاره میخوام ستاره عاشق شبی یاده سحر پرپری
فکر گذشته های دور من و از یادت میبری
ستاره بی گذشته ام ماهمتنها نشسته ام
سفر نکن بی من مرو که بی تو من شکسته ام

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد